اولین دندون
قربون اولین مرواریدت برم.
دختر قشنگم اولیین روز سال 92 کمی قبل از سال تحویل وقتی که بابایی می خواست
ژل دندانت را بزند فهمید که شما ما را سورپرایز کردی و دندان در آوردی
و من و بابایی خیلی خوش حال شدیم
وفتی که خاله و دایی فهمیدند رفتند دست هایشان را خیلی خوب تمیز کردند
و ژل زده منتظر بودند دندانت را با دست حس کنند
و شما هم تا می تونستی دست های آن ها را گاز گرفتی
اینم عکس برای خاله آنا که انقدر منتظر عکس هست
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی