آوینآوین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

شاهزاده خانم مامان و بابا

38 هفته تمام

آوینم  امروز 38 هفته ات تمام شد و دیگه چیزی نمونده تا مامان بابا بغل بگیرنت...دیروز که دکتر بودم خانم دکتر گفت 28 ام ماه می تونیم دخملی رو از دل مامان در بیاریم ...آررررره ...یعنی 6 روز دیگه میایی پیش ما عزیز دلم .. می دونم 28 شهریور سال 91 قشنگترین روز تو زندگی منو بابا هست ..چون شیرین ترین هدیه رو از خدا می گیریم آوینکم مرسی که زندگی ما رو کامل کردی....بوس
22 شهريور 1391

سیسمونی

دختر قشنگم اینم یکسری عکس از اتاق و وسایل قشنگت ...ایشالله سال دیگه که رفتیم خونه خودمون اتاقی قشنگتر و بهتر برات فراهم می کنیم تشک بازی برای شیطون بازی هات راکر     گهواره برای اول که به دنیا امدی و میایی کنار تخت مامان بابا سرویس لحاف و روتختی و ملافه برای عسل خانم سرویس لحاف و تشک دم دستی مینی واش برای شستن لباس های قشنگت وسایل حمام و آب بازی این لباس خوشگل و مامانی رو خاله آزاده از ترکیه برات خریده عزیزم دستش درد نکنه این یکی رو هم خاله پروانه جون برات خریده ...قربون عسلم برم که همه چیزش مارک داره این ٢ ت...
16 شهريور 1391

انتخاب اسم

دختر عزیزم اسمت مبارک در تمام  روزهای بارداری یکی از مهمترین موضوعاتی که منو بابایی باهاش درگیر بودیم انتخاب اسم برای دختر کوچولومون بود ...دلمون می خواست اسمی که برات انتخاب می کنیم  ساده و کوتاه باشه...معنی زیبایی داشته باشه...خوش آهنگ باشه..و حتما پارسی باشه کلی با بابایی منابع رو گشتیم و چندین لیست مختلف نوشتیم ولی تو همه اسم ها تنها اسمی که خیلی به دلمون نشست و بهمون آرامش خاصی داد و کلی بابایی صدات کرد اسم قشنگ آوین بود آوین زلالی آب وپاکی عشق در اوستایی :زلالی آب در فارسی: پاک و خالص .دختر پاک در کردی: عشق  آوینم ...برای من و بابا بالاترین عشقی ...دوستت داریم   ...
6 شهريور 1391

اسباب کشی

سلام دخترم ..نقس مامان ...خیلی وقته نتونستم بیام برات بنویسم ..منو ببخش مامانی آخه 4 روز پیش اسباب کشی داشتیم وکلی کار داشتیم و مامان وقت نکرد بیاد برات بنویسه ... عزیز دلم با بابا داریم اتاق و وسایل قشنگتو آماده می کنیم ..ایشالله کارا زود تموم شه بیام اینجا عکس بزارم دوستت دارم
3 شهريور 1391

32 هفته تو دل مامان

سلام نفسک مامان ..دختر یکی یه دونم ...امروز 32 هفته ات تمام شد عزیزم دیگه یواش یواش امدنت نزدیک میشه . فدات شم زودی بیا بغل مامان تا صورت ماهت رو ببوسم این روزا مامان و بابا مشغول جمع کردن اسباب های خونه هستند آخه همین روزا باید اسباب کشی کنیم دخترم و بریم توی ساختمون مامان بزرگ بشینیم تا ایشالله 1 سال دیگه خونه خودمون آماده بشه عزیزم.. حالا دیگه فقط 2 طبقه با خونه مامی بزرگ فاصله داریم و خاله پرستو و دایی پیمان می تونند هر روز بیان و به تو سر بزنن ...کلی هم باهات بازی کنن دوستت دارم دختر قشنگم ...با فرشته ها دعا کن زودتر کارها تموم بشه و مامان بتونه اتاق قشنگتو زودتر درست کنه و وسایل نازنازیتو برات خوشگل بچینه .. ...
17 مرداد 1391

یادداشت خاله پرستو

تاریخ : 31/3/91 دختر ملوسم خاله پرستو  قبلا تو دفتر برات نوشته بود ...از طرفش برات اینجا می نویسم: ( یادم رفت بگم الان که تو دل منی خاله پرستو 12 سالشه و خیلی دوستت داره ) با عرض سلام به خواهرزاده گلم خیلی خیلی خیلی دوستت دارم ...این عروسک های باربی روی دکور را من برات خریدم امیدوارم خوشت بیاد ..یه کفش هم برات خریدم ...خوشت میاد؟؟؟نه؟ اوووووووووم حتما خوشت میاد ....عزیزم خیلی خیلی دوستت دارم بووووس بووووس ( خاله جون کلی هم برات نقاشی و شکلک کشیده که تو دفترت هست ایشالله خودت بزرگ می شی با خاله نقاشی می کنی)     ...
12 مرداد 1391

سونوگرافی 7 ماهگی

تاریخ:19/4/91 سلام قشنگ ترین دختر دنیا ...عزیزم امروز با بابا رفتیم سونوگرافی و صورت قشنگ و ماهتو دیدیم الهی قربون اون دست های کشیده و خوشگلت برم ..اول همش دست هاتو گرفته بودی جلوی صورتت و اجازه نمی دادی آقای دکتر ازت عکس بگیره ....فدات بشم که اینقدر با حیایی بالاخره یه چند تایی عکس ازت گرفتیم ...هر روز نگات می کنیم با بابا و کلی ذوق می کنیم یکی از عکس های صورتت رو گذاشتم زمینه گوشی موبایلم و هر ساعت نگات می کنم ....دلم می خواد زودتر بیایی تو بغلم عزیز دلم می بوسمت ...
12 مرداد 1391

یادداشت بابا برای تو

تاریخ: 16/4/91 اینم یادداشت بابا که برات تو دفترت نوشته بود: قربونت برم خوشگل بابایی ..خانومم هر روز میام پیش مامان باهات حرف می زنم و قربون صدقه ات می رم .. با صدای من تکون می خوری ..حسابی کیف می کنم و از خوشحالی بال درمی ارم نازکم خیلی دوستت دارم و منتظرم چهره زیبات رو زودتر ببینم ..من و مامانت حسابی عاشقتیم زندگی ما رو رنگ و بوی دیگه ای دادی عزیزم بوس
12 مرداد 1391

از برکت وجود تو

تاریخ : 15/4/91 سلام عزیز دردانه مامان ...عسلکم امروز 7 ماهه تو دلمی و یه خبر خیلی خیلی خوب برات دارم بالاخره امروز مامان و بابا برات یه خونه خوشگل خریدن هورااااااااا .......ایشالله وقتی 1 ساله شدی می ریم تو خونه خودمون عزیزم ...اتاقتو برات درست می کنیم ...همه وسایلتو خوشگل می چینیم .... عزیزم خدا رو شکر می کنم به خاطر برکت وجود تو ...هنوز نیومده کلی خیر و برکت با خودت آوردی و باعث شدی مامان و بابا بعد 6 سال زندگی مشترک بالاخره خونه بخرن مبارکتت باشه عسلکم ....دوستت دارم بی نهایت...بوووس (امروز نیمه شعبانه دخترکم عیدت مبارک)   ...
12 مرداد 1391